نخودچی کیشمیش سرماخورده
نخودچی کیشمی سرماخوردهاند. یعنی اول آراد سرما خورد بعد هنوز خودش خوب نشده سرماخوردگی را داد به فسقلیها. البته خوب خیلی هم مقصر نیست چون من گاهی نمیتوانم دست تنهایی کارها را انجام بدهم و خواهی نخواهی آراد هم این وسط درگیر میشود.
نخودچی کیشمیش سرماخوردهاند از آن مدلها که دماغشان گرفته و سرفه میکنند. یعنی نه میتوانند نفس بکشند، نه شیر بخورند (چون نفسشان بند میآید) و نه میخوابند (چون بلد نیستند از دهن هم میشود نفس کشید). نتیجش این شده که دو شبانه روز است که به نویت در بغل من هستند و من راهشان میبرم تا کمی فقط کمی گریه نکنند. وضعیتی است خلاصه. و خوب این طبیعی است که اگر نخودچی ساکت باشد و کیشمیش در حال گریه، نخودچی هم سریعا به گریه میفتد و برعکس.
حالا فکرش را بکنید که پدربزرگ مادربزرگ من هم در این شرایط مهمان من هستند و من همش نگرانم که صدای گریههای متناوب این دو یا آنها را فراری دهد یا عصبانی کند. در نتیجه حاضرم هرکاری کنم که فقط گریه کنند حتی اگر این کار بغل کردن مداوم و یا مجوز دادن برای انگشت مکیدنهای بیپایان باشد
اینها را نگفتم که نگران من بشید. گفتم که بدونید که دوقلو داری در کشور غربت بدون کمک یک کمی سخت و عجیب است.
4 Comments:
I wish they get better soon :*
take care
الهي بيخود نبود من شما چهارتارو خواب ديدم ديشب /همش ميخواستم كمكت كنم ولي نميتونستم /اميدوارم الان بهتر شده باشن. من اصطلاح كره مرباتو هم دوست دارم واسه فسقلات/جاي مادرت هم خالي نباشه حتمن خيلي دلتنگشون شدن
الهي بيخود نبود من شما چهارتارو خواب ديدم ديشب /همش ميخواستم كمكت كنم ولي نميتونستم /اميدوارم الان بهتر شده باشن. من اصطلاح كره مرباتو هم دوست دارم واسه فسقلات/جاي مادرت هم خالي نباشه حتمن خيلي دلتنگشون شدن
bemirammmm
ارسال یک نظر
<< Home