سه‌شنبه، مهر ۱۳، ۱۳۸۹

دوستت دارمهای من

میدونی هیچ ضمانتی نیست که من برای لحظه دیگه باشم ، هیچ ضمانتی نیست که تو باشی.
که اگر هم باشیم هیچ ضمانتی نیست پیش هم باشیم و اگر باشیم همدیگر را بتونیم ببینیم و اگر دیدیم بتونیم با هم حرف بزنیم....

این همه رفت و آمد . این همه بود و نبود. این همه راه دور به من یادداده از هر لحظه برای گفتن " دوستت دارم" استفاده کنم

از آن " دوستت دارم" هایی که که تهش یک ذوق بچه گانه نهفته است از اونها که وقتی میخوای بگی روی " سینش " تشدید میذاری و روی " ت " یک ساکن محکم.

میدونی دلم نمیاد شانس بودنمون و دیدنمون و حرف زدنمون را بدون جمله دوسّت دارم بذارم تموم شه.

میترسم یادت بره
میترسم نگفته برم

3 Comments:

At ۸:۴۹ قبل‌ازظهر, Anonymous ناشناس said...

خيلي شيرينه من هم خيلي اين دوست دارم ها رو دوست دارم!يك مامان

 
At ۹:۱۰ قبل‌ازظهر, Anonymous Ghazal said...

و من هم می ترسم !!!
خوب باشی با مورچه هات

 
At ۳:۰۲ بعدازظهر, Anonymous مژگان said...

بچه ها چطورند ؟

 

ارسال یک نظر

<< Home