چهارشنبه، فروردین ۲۲، ۱۳۸۶

هنرمندان عجیب


این هفته به واسطه دو تا دوست وبلاگ نویس با دو تا هنر مندی آشنا شدم که شخصیتشون ، به علاوه کارهاشون خیلی شبیه عرف نیست.

اول منشه کدیشمن ، نقاش گوسفند چران، که وبلاگ آن سوی دیوار معرفش هست و در مورد این نقاش اسراییلی است که تمام عمر سر گوسفند کشیده و البته مجسمه ساز چیره دستی هم هست
دوم ،پروفسور گونتر فن هاگنس ، که وبلاگ از خود با خویش معرفیش کرده . این اقا جسد حیوانها و انسانها را پلاستینه میکنه و از انها مجسمه هایی طبیعی میسازه

و سوم آقای اسفندیار پور . سازنده باغ سنگی که قبل تر ها راجعبش خوانده بودم و این هفته خبر فوتش را در اخبار دیدم

****************************
پی نوشت: 16.04.07
چون یه سری از دوستهای عزیزم به خاطر فیلترینگ نتوستند این سایتها را ببینند. من عین توضیحاتی که کامران آن سوی دیوار در مورد آقای منشه کدیشمن نوشته را اینجا میگذارم



مِنَشه کَدیشمن معروف‌ترین مجسمه ساز و نقاش اسرائیلی آدم خیلی عجیبی‌ست، این را با دیدن نقاشی‌هایش حدس زدم. به کسی که در همۀ عمر هفتاد و چند ساله‌اش جز هزاران عکس سر گوسفند چیزی نکشد چه صفتی می‌شود داد؟ با کمال تعجب این گوسفندها با قیمت بالا در همۀ دنیا مثل نان تازه به فروش می‌رسند. گویا این ارتباط نزدیک با گوسفندها در سال‌های جوانی که در کیبوتص چوپانی می‌کرده شکل گرفته‌ و تا امروز ادامه دارد. خوش‌بختانه مجسمه‌های پولادی کار او تنوع بیشتری دارد و آن‌ها را می‌شود در موزه‌ها و پارک‌های بزرگ دید.

چند شب پیش فیلم مستندی دیدم به نام "گوسفند آبی" که یک روز از زندگی کدیشمن را نشان می‌داد. این پیرمرد مثل انسان‌های اولیه زندگی می‌کند، همیشه بر تنش همان پیراهن و شورت کرباس را می‌بینی و به پایش صندل، حتی زمانی که مهم‌ترین جایزه‌ها را در یک مراسم باشکوه دریافت می‌کند. خانه‌اش در فقیرنشین‌ترین منطقۀ تل‌آویو است ولی فرقی با هُملس‌ها ندارد.
فیلم ساعت 5 صبح شروع می‌شود، دوربین وارد اتاق خوابی پر از خنزر پنزر می‌شود و اطراف پیرمرد انواع و اقسام اسباب بازی‌ها پخش و پلاست. خانه‌اش مرا به یاد اتاق آقا مجید ظروف‌چی جوب‌چی انداخت. پیرمرد بیدار می‌شود و بعد از رفتن به حمام عمومی استخر محله و خوش و بش با دوستان پیرش به استودیو می‌رود تا سر گوسفند دیگری بکشد.
در یکی از صحنه‌ها کدیشمن به خانه‌ای که در آن متولد شده می‌رود که حالا دیگر مخروبه‌ای بیش نیست. زمانی که دارد دربارۀ کودکی‌اش صحبت می‌کند قطعه ذغالی برمی‌دارد و روی دیوارها نقاشی می‌کند. در گوشه‌ای تصویر خودش و خواهر کوچک‌ترش را می‌کشد و در کناری مادرش را روی تخت بیماری و اشک‌ریزان او را می‌بوسد، بعد خواهر بزرگ‌ترش را که روی تخت نشسته و از مادر پرستاری می‌کند. به آشپزخانه می‌رود و عکس گنجه‌ها را روی دیوار می‌کشد و ظرف نان را. بعد تصویر پدرش را که زودتر از مادر از دنیا رفته در قاب عکسی ترسیم می‌کند. در این صحنه‌ها می‌بینی چگونه یک پیرمرد بر بال خاطرات دوباره کودک می‌شود. چیز عجیبی بود.
تعدادی از مجسمه‌ها و نقاشی‌های کدیشمن را به صورت اسلاید درآورده‌ام تا با کارهایش بیشتر آشنا شوید.

********************************

و همینطور توضیحات شهره عزیز را

امشب برنامه ایی دیدم در مورد پروفسور گونتر فن هاگنس که این چند سال اخیربسیار معروف شده . آقای فن هاگنس جسد انسانها و حیوانها رو پلاستینه میکنه . و اینکار رو با جسد واقعی انسانها انجام میده . این مجسمه های واقعی , تابحال در چندین نمایشگاه که بیننده زیادی هم داشته به نمایش گذاشته شدند . کار دیگری هم که انجام داده و همچنان میده اتوپسی جسدها در مقابل صدها نفر تماشاچی بوده . سالهاست که بحث سر این مسئله ست که آیااینکار آقای فن هاگنس اصلا اخلاقی هست یا نه ؟ زیرا که جسد یک شخص قابل احترامه . و عده ایی هم عقیده دارند که کار او کاریست درراه علم و شناخت آناتومی انسان . آقای فن هاگنس معتقده که از این طریق , به انسانها حقیقت خودشون رو نشون میده و با مرگ نزدیکترشون میکنه .
من که خیلی علاقه مند بودم به دیدن این نمایشگاه برم .
در ضمن در جواب دوستانی که پرسیده بودند این آقا جسدها رو از کجا گیر میاره باید بگم که سازمانهای مختلفی برای اهدای جسد وجود دارند .
سایت بادی ورلد درمورد آقای گونتر فن هاگنس
عکسهای اثرات ایشون رو در اینجا ببینید .
عکسهای اتوپسی جسد را هم اگر دلش رو دارید در اینجا ببینی

6 Comments:

At ۶:۰۱ بعدازظهر, Anonymous ناشناس said...

سلام
اینایی که معرفی کردی فیلتره.بنده خداها به خاطر ما فیلتر شدن.راستی منم هنرمندم.بیا ببین شاید ما رو کشف کردی.برای تبادل لینک هم آماده ام اگر میخوای فیلتر بشی
شاد باش و دیر زی

 
At ۸:۵۲ قبل‌ازظهر, Anonymous ناشناس said...

ajib boodan vaghean

 
At ۶:۲۸ بعدازظهر, Anonymous ناشناس said...

سلام اورا جان . سال نو مبارک . شرمنده که دیر به دیر میام . چشم . سعی می کنم امسال منظم تر بنویسم . ممنون که فراموشم نکردی . در ضمن از خبر مرگ اسفندیار پور ناراحت شدم . باغ سنگی او بدون شک در اینده جزو اثار افتخار امیز ایرانی ها خواهد شد . سبز باشی و همیشه شاد . به روز هم هستم .

 
At ۱:۱۳ بعدازظهر, Anonymous ناشناس said...

dela:


مشترک گرامي

دسترسي به اين سايت امکان پذير نميباشد .


faghat az didane in saita in jomle nasibam shod. kash khodet darbarashoon mofassal minveshty!

 
At ۷:۵۱ بعدازظهر, Anonymous ناشناس said...

salam,,,, http://review2.blogfa.com/

 
At ۸:۰۳ بعدازظهر, Anonymous ناشناس said...

خوب هنره دیگه، گوسفندام دل دارن خوب! آدم نیستن! :D

 

ارسال یک نظر

<< Home