چهارشنبه، اسفند ۰۲، ۱۳۸۵

معجزه در همین نزدیکی است

یک شنبه صبح ساعت 10 خواهر آراد و نامزدش در حالیکه سوار یک پژو 206 بودند و کنار اتوبان ام القوین پار ک کرده بودند با یک تریلی که میخواسته از سمت راست از ماشین جلوییش سبقت بگیره تصادف کردند.....

****
زنده اند هر چند یکی خورد شده و دیگری له!!
ضرب دیدگی ، شکستگی ، کوفتگی ، پارگی.... خلاصه همه اش هست. اما زنده اند و حواسشان هم سر جایش هست و این یعنی معجزه.

****
شاید عکس ماشین را در چند روز آینده بذارم تا شما هم با دیدن عمق تصادف به این نتیجه برسید که
گر خدای من آن است که من میدانم
شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد

11 Comments:

At ۱۰:۰۹ قبل‌ازظهر, Anonymous ناشناس said...

گر خدای من آن است که من میدانم
شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد
خدا رو شکر که زنده ان :*
صدقه یادتون نره الهه باد

 
At ۱۰:۵۶ قبل‌ازظهر, Anonymous ناشناس said...

خدا رو هزاران مرتبه شکر

 
At ۱:۵۳ بعدازظهر, Blogger غزل said...

خدا رو شکر... اميدوارم هر چه زودتر خوب بشن.

 
At ۲:۲۱ بعدازظهر, Anonymous ناشناس said...

توی ایران که این ماجراها فراوونه

 
At ۲:۳۸ بعدازظهر, Anonymous ناشناس said...

کم آوردم!
من با اون نوشته و شما با این نوشته!

 
At ۹:۵۸ بعدازظهر, Anonymous ناشناس said...

فقط میشه گفت خداروشکر

 
At ۱۲:۲۹ قبل‌ازظهر, Blogger ... said...

آورای عزیزم بسیار متاسفم که چنین اتفاقی افتاده از طرفی خوشحالم که زنده اند و فقط از نظر بدنی آسیب دیدند . قبل از اینکه به اینجا بیام در بلاگ محمد راز سر به مهر کامنتت رو دیدم و شکه شدم . میتونم تصور کنم که ماشین چه شکلی شده غیر قابل تصوره که در یک تصادف این تکه حلبی به چه شکلی در میاد . یاد خاطرات خودم افتادم . خاطره تلخ تصادف برادرم و ماشینش . براشون آرزوی بهبود روزافزون دارم . سبز باشی.

 
At ۱۰:۲۵ قبل‌ازظهر, Anonymous ناشناس said...

خدا رو شکر که هنوز بین ما هستند. متاسفم از خبر تصادف و امیدوارم که زودتر خوب شوند.

 
At ۴:۵۰ بعدازظهر, Anonymous ناشناس said...

به شکرانه ی این طلف بزرگ خدا زمین رو میبوسم
دلا

 
At ۴:۵۱ بعدازظهر, Anonymous ناشناس said...

به شکرانه ی این طلف بزرگ خدا زمین رو میبوسم
دلا

 
At ۵:۰۸ بعدازظهر, Anonymous ناشناس said...

به قول یه نفر: کارای خدا هم حساب و کتاب نداره البته از اون لحاظ. خدا رو شکر

 

ارسال یک نظر

<< Home