سه‌شنبه، آبان ۱۹، ۱۳۸۸

روز خود را چگونه گذراندید؟

امروز 19 آبان است. یک روز عجیب ! . صبح بعد از خوردن صبحانه مبخواستم برم دوش بگیرم که در حمام متوجه میشم آب قطعه. این اتفاق در دبی،. آن هم در شهرک ما تا حالا سابقه نداشته. اگر هم قرار بوده قطع بشه خبر میدادند. وقتی مطمئن میشم خبری از آب نیست میام بیرون تا حاضر شم و برم سر کار. . در آخرین لحظه که میخوام عینک آفتابی بزنم متوجه میشم دسته عینک آفتابی تو کیفم شکسته. خوب این هم از این. سوار ماشین میشم بعد از یک ملاقات میرم سر کار. عصر موقع خروج جلوی چشمم پلیس ماشینم را به خاطر نیم ساعت بدون پارکو متر بودن جریمه میکنه . قراره تعمیر کار بیاد کولرهای خونه جدید را یک نگاهی بندازه. تا اونجا میرم و میبینم کلید خانه را نیاوردم. بعدش میرم آرایشگاه. آرایشگر عزیز آنچنان ابروهایم را تا به تا برداشت که بیایید و تماشا کنید. شام با آراد میریم بیرون. میخوایم عکسی کنیم. باطری دوربین با اینکه شارژ کامل داره اما کار نمیکنه. . من هنوز لبخند بر لب دارم. آخه امروز 19 آبان است.

6 Comments:

At ۱۲:۰۱ قبل‌ازظهر, Anonymous طاهره said...

میتونی مثبت اندیش باشی و به این بدبیاری ها ، خوب نگاه کنی
مثلا با نگاه کردن به ابروهات نوستالژیت بزنه بالا و یاد زی زی گولو بیفتی و تازه به خودت امیدواری بدی که گوش تابه تا خیلی فاجعه تر از ابروهای تا به تاست!!!مگه نه؟

 
At ۷:۴۷ قبل‌ازظهر, Anonymous نسیم said...

نفهمیدم چه ربطی با 19 ابان داشتند چون این اتفاقات ممکنه هر روز دیگه ای اتفاق بیفتد

 
At ۱۲:۱۹ بعدازظهر, Blogger جهانگرد said...

سلام

یعنی 19 هم نحسه؟!!!!

اما اگر نحس هم نباشه بدبیاری شاخ ودم نداره

 
At ۱۲:۴۸ قبل‌ازظهر, Anonymous S. said...

باز خوبه اینترنت وصل بوده بیای اینو بنویسی. با این ترتیبی که داشت پیش می‌رفت می‌نشستی پشت کامپیوتر می‌دیدی اونهم قطعه. مواظب خودت و آراد باش. دلم برای هم دوتای شما تنگ شده و برای اون شهر گرمِ تب زده.

 
At ۴:۱۱ بعدازظهر, Anonymous سمیرا said...

یا هو
این حال من بی توست

 
At ۱۰:۱۷ بعدازظهر, Blogger Unknown said...

خورشید گرم دبی حتی بدون اب هم بر شما حلال بادا

 

ارسال یک نظر

<< Home