سه‌شنبه، اردیبهشت ۱۲، ۱۳۸۵

روز معلم

  1. روز اول دبستان یکی از بهترین روزهای عمرم بود .دبستان امید انقلاب. کیفم قرمز رنگ بود و روش عکس "مدرسه موشها". معلمم را بسیار دوست داشتم. هنوزم دوسش دارم. خانم هاشمی. انقدر دوسش داشتم که کلاس چهارم و پنجم شدم کمک دستش برای مبصریه کلاس اول. سالها بعد وقتی سال دوم دانشگاه بودم تو ایستگاه اوتوبوس دیدمش. من اونو شناختم و عجیبتر از همه اینکه اون هم منو شناخت به اسم و فامیل. خانم هاشمی روزت مبارک.
  2. سال دوم دبستان جز بدترین سالهای تحصیلی من بود. معلمی که دوسش نداشتم. منو نمیفهمید . و کارمون به لج و لجبازی میکشید.چون درسم خوب بود نمیتونست کار خاصی بکنه اما خوب دوسش نداشتم. سالها دبستان پسرونه درس داده بود و بادخترها هم همونجوری برخورد میکرد. خیلی جدی بود.خانم وزیری......انقدر ازش بدم میومد که روز کارنامه های ثلث سوم از ماشین پیاده نشدم و بابام رفت کارناممو گرفت. و خانم وزیری همراه کارنامم یک کتاب هم داده بود. " کینه شتری".... انگاری میدونست من ازش کینه به دل دارم. کتاب را هنوز دارم. و بسیار برام عزیزه . چون یکی از بزرگترین درسهای زندگیمو بهم یاد داد. از هیچ کس کینه ای به دل نگیرم. خانم وزیری ممنون. شما واقعا معلم بودی. چون فهمیدی شاگردت دوست نداره با یک کتاب بهترین درس زندگیشو بهش دادی. روزت مبارک.
  3. سال سوم خانم دنیایی. سال اخره تدریسش بود. انقدر گل بود که مثل مامانم دوسش داشتم. (یا شاید مامان بزرگم) هنوزم یادمه چه جوری ساعت را یادمون داد. . روزت مبارک مهربون معلم من.
  4. سال چهارم. همزمان با بمبارانها. همون سالی که نصفشو تو خونه پای تلویزیون درس خوندیم.معلم خوبی داشتم. خانم ثقفی.. به خاطر اخلاق خوبش هیچ وقت هیچ کس سر کلاسش غایب نمیشد.با اینکه وضعیت اون موقع ایجاب میکرد بچه ها بیشر تو خونه پیش خانواده هاشون باشن. حتی همون تابستون کذایی که مجبور شدیم بیایم مدرسه. .سالها بعد وقتی 20 سالم بود توی فرهنگسرای ارسباران چند باری دیدمش. اون منو شناخت و من هم. حس جالبی بود.هر دو برای مدت یک ماه همکلاسی شده بودیم. روزت میبارک معلمم.
  5. سال امتحان نهایی. معلممون ناراحتیه قلبی داشت . برای همین کلاسمون کم جمعیت بود . و کلی خوش میگذشت. خیلی خنده رو و شاد بود. خانم کامکار.اون موقع ها فکر میکردم قدش خیلی بلنده دلم میخواست هم قد اون بشم. سالها بعد که به عنوان مسافر برای تهیه بلیط اومد محل کارم و روبروم نشست . با همان خنده و شیطنت توی چشماش. دیدم ادمی که برایم ابهتی داشت و قدو بالایی چه کوچولو وظریفه. و من ازش بلند ترم.موسیقی گروه کامکارها را از بچگی به خاطر اسم این معلمم دوست داشتم... روز معلم شما هم مبارک.

روز معلم به تمام آموزگار ها,معلمین و دبیرانی که عاشق حرفه و کارشون هستند مبارک.

چوب معلم گر بود زمزمه محبتی

جمعه به مکتب اورد طفل گریز پا را

11 Comments:

At ۳:۵۲ بعدازظهر, Blogger دختر آفتاب said...

چه جالب مو به مو يادته...
منم معلم كلاس اولم رو هنوز مي بينم حيف كه ديدنش روي صندلي چرخدار بعد از فوت نوه اش خيلي سخته ...

 
At ۴:۵۷ بعدازظهر, Anonymous ناشناس said...

کاش تک تکشون میتونستن اینجا رو بخونن!منم روزشون رو تبریک میگم.
میگم این مدیر مدرستون هم عجب فاجعه ای بوده!واقعآ موهای دخترا رو قیچی میکرد؟(کله چرخون)
دلا

 
At ۴:۵۸ بعدازظهر, Anonymous ناشناس said...

این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.

 
At ۵:۴۳ بعدازظهر, Anonymous ناشناس said...

سلام...خوبی ...من هم روز معلم رو به معلم هایی که تا حالا داشتم تبریک می گم

 
At ۶:۱۸ بعدازظهر, Anonymous ناشناس said...

سلام ياد همشون به خير ولي خدايي چه كتكايي خورديمآآآآ

اصلا با جو دانشگاه حال نميكنم .سال سوم دبيرستان را نميتونم فراموش كنم...چه كارهايي كه نكرديم!!!! موفق باشي

 
At ۱۰:۵۴ بعدازظهر, Anonymous ناشناس said...

salam webloge zibaee darin makhsousan ke samimi va sadeghane minevisin manou yade moaleme saale avalam andakhtin ke omreshou dad be shoma saale dovoum boodam kheily gerieh kardam roohesh shad
in addrese mane age sar bezanin khoshhal misham
http://www.mohsen913.blogfa.com/
dar panahe Khodaie mehraboun

 
At ۱۰:۵۹ بعدازظهر, Anonymous ناشناس said...

چقدر قشنگ یادشون کردی. نوشته ات خیلی زنده و دوست داشتنی بود. من هیچ وقت معلم ها رو بعدش ندیدم . باید حس قشنگی باشه. از بابت لینک هم ممنون. گوش دادم باهات هم حس شدم

 
At ۱۱:۰۹ بعدازظهر, Blogger ... said...

آورا جان عجب حافظه ایی داری..من اگر ازم بپرسن که معلم سال چهارم دبیرستانت یا معملمهای همین 13 یا 14 سال پیشم در آلمان کیا بودن اسمشون دیگه یادم نمیاد. چه برسه به کلاس اول که اصلا یادم نیست معلمم کی بود . در هر صورت منهم روز معلم رو به همه معلمین زحمتکش ایرانی که حقشون رو همیشه پایمال کردن از صمیم قلب تبریک میگم . و مرسی از تو و قسمت کردن خاطراتت با ما . سبز باشی.

 
At ۲:۳۱ قبل‌ازظهر, Anonymous ناشناس said...

عجب روزگاری بود این دبستان و وسط جنگ و اوضاع هرچند سخت بود اما خاطراتش هنوزم گاهی ذهن آدمو شیرین می کنه

 
At ۳:۰۸ بعدازظهر, Anonymous ناشناس said...

Salam....Ghabl az har chiz mikhastam ye chizi ro yadavari konam ke Rooz'e jahani ye moallem 13 Mehr'e na Ordibehsht ke badana kashf shode...
ye Kahahesh ham azatun dashtam ke aghe baratun maghdur bashe va gahe ma ri ghabel dunestin blog'e man ro jozv'e link hatun gharar bedin...
Movaffagh bashin.

 
At ۴:۲۱ بعدازظهر, Anonymous ناشناس said...

کامنت سه رو چرا پاک کردی؟ به شدت حس فضولیم درد گرفته!
/آورا جون این روزا چرا پیدات نیست؟

 

ارسال یک نظر

<< Home