دوشنبه، دی ۱۹، ۱۳۹۰

مسواک و کاراییهایش





آمده اند جلوی در حمام و با زبان بی زبانی دارند به من اشاره میکنند که مسواکهایشان را بدهم دستشان. نمیدانم کدامشان اول به این فکر رسیده و بعد آن یکی را خبر کرده . همینقدر میدانم که وسط روز مسواک میخواهند. دو تا مسواکشان را از توی لیوان در میاورم ، میشورم و میدهم به دستان کوچکشان .در فاصله ای که مسواک خودم را برمیدارم ، میبینم یکیشان دارد با مسواکش موهایش را شانه میکند آن یکی هم دارد با مسواکش زمین را جارو میکند.

2 Comments:

At ۴:۳۱ بعدازظهر, Anonymous پیمان said...

لذت بردم از مطالب زبیایتان.

 
At ۲:۱۸ قبل‌ازظهر, Anonymous ناشناس said...

خیلی باحال بود....

 

ارسال یک نظر

<< Home