یکشنبه، اسفند ۱۱، ۱۳۸۷

من به جهنم .

چه کسی جوابگوی چین هایی است که در این چند سال بر گوشه چشم پدرم افتاده است؟
چه کسی جوابگوی موهای سفید مادرم است؟
چه کسی شب گریه های خواهرم را در این چند سال به او باز میگرداند؟
چه کسی تنهایی های برادرم را پر میکند؟
خدایا من شاکیم
خیلی خیلی هم شاکیم

7 Comments:

At ۲:۴۸ ب.ظ., Anonymous ناشناس said...

اینا سوال منم هست

 
At ۵:۰۶ ب.ظ., Anonymous ناشناس said...

و سوال خيلي هاي ديگه

 
At ۵:۱۲ ب.ظ., Anonymous ناشناس said...

وکودکی وجوونی از دست رفته ماها

 
At ۱:۱۰ ق.ظ., Anonymous ناشناس said...

خب این سوالات برای ما غربت نشین ها که دو قدم با خانوادمون فاصله داریم هر روز تکرار میشه./ من متاسفم ولی بعید میدونم جوابی پیدا کنی

 
At ۱:۱۱ ق.ظ., Anonymous ناشناس said...

خب این سوالات برای ما غربت نشین ها که دو قدم با خانوادمون فاصله داریم هر روز تکرار میشه./ من متاسفم ولی بعید میدونم جوابی پیدا کنی

 
At ۱۰:۵۴ ب.ظ., Anonymous ناشناس said...

امیدوارم جوابی برای شکایت تو و بقیه مون باشه . به یه بازی دعوت شدی دوستم

 
At ۴:۵۱ ق.ظ., Anonymous ناشناس said...

ای داد آورای نازنین که اگر بخوای از این سوالها بپرسی تا ابد می شه پرسید و جوابی پیدا نکرد. همینکه همشون هستن که موهاشون سفید بشه و گوشه چشمهاشون چروک بشه و اشکی برای ریختن داشته باشند هم باز خوبه. می‌بینی به چه چیزهایی دیگه می‌گیم خوب! روزهات شاد نازنین.

 

ارسال یک نظر

<< Home