چهارشنبه، آذر ۲۷، ۱۳۸۷

با آسمان قهرم

من به نیت پاکی و تطهیر قدم بر این راه گذاشتم و از تو باران را هدیه می خواستم.
و تو نباریدی.
با تو قهرم به خاطر آن لبخند آفتابگونه که دوازده روز تمام بی وقفه با من بود.
حال انکه من دلم ابری بود و هوای گریستن داشتم.
به کدامین گناه گونه هایم را از بوسه های خیست محروم ساختی؟
به کدامین گناه این همه گرم ، این همه داغ ، زجرم دادی؟
کاش برای لحظه ای دستانت را از جیبهایت بیرون میاوردی و موهایم را با برفهای سفید نقل اندود میکردی.
کاش میگریستی تا بدانم هنوز هدیه پاکی من باران توست
افسوس که فقط تابیدی و این همانند یک لبخند تلخ بر یاد دلم ماند.
شنیده ه ام پیش پایم یک دل سیر گریسته ای و بعد از رفتنم بی طاقت سفید پوش کرده ای زمین را.
چه فایده.
مرا از خود رنجاندی.
بعد از این همه سال رفاقت این رسمش نبود.
من با تو قهرم آسمان خاکستری تهران

8 Comments:

At ۳:۰۶ بعدازظهر, Anonymous ناشناس said...

باران اگر دلت میخاهد
بیا اینجا

 
At ۶:۳۱ بعدازظهر, Anonymous ناشناس said...

برف فقط برف تهران. وگرنه شهر کوهستانی من الان همه جاش سفید شده. دما هم منهای ده درجه هستش. ولی کیفی فکر کنی می‌ده اصلا نمی‌ده. برف فقط برف تهران که راه بیافتی توی خیابون. بارون فقط بارون تهران که بری توی کوچه‌ها راه بری و خیس بشی. نه بارونهای اینجا که همه زیر چتر سنگر می‌گیرن. دلم برات تنگ شده آورای نازنین. روزهات شاد دوستم.

 
At ۷:۳۱ بعدازظهر, Anonymous ناشناس said...

آره... مي بيني؟ همچين كه رفتي باريد...بايد دو روز بيشتر مي‌مونديد...
-----------
چه خوب حستو نوشتي رو كاغذ خواهر...

 
At ۲:۱۰ بعدازظهر, Anonymous ناشناس said...

به زودی آشتی خواهی کرد !..

 
At ۴:۲۰ بعدازظهر, Anonymous ناشناس said...

به اين تهران هيچ وقت اعتماد نكن.

 
At ۱۰:۰۴ قبل‌ازظهر, Anonymous ناشناس said...

البته همچین دوامی هم نداشت این برف هرجا هستی لذت آسمان تمیز را ببر
( راستی یک کار هست که متاسفانه من نمی کنم : ورزش ! )

 
At ۱:۴۰ بعدازظهر, Anonymous ناشناس said...

سلام عزیز دلم با آسمان و عشقش قهر نکن به عمو گفتم حیف که آورا این سفیدی رو ندید به من گفت افسوس نخور شاید این سفیدی ها و این بارش برایش خوش یمن نبودند اگر در راه می ماندند و اگر های بسیار که دلم را لرزاند میدانم که دلت به شکستن بغض این آسمان باز میشد زیاذ حرف نزدیم و این گواه خوبی به انتظارت بود دوست دارم بر جان و دل وزیدن بگیر آورای من

 
At ۶:۰۷ بعدازظهر, Anonymous ناشناس said...

...
یلدات مبارک باشه آورای نازنین
همه ی هواسم امشب پیش توست که باید چهل تا چیز رو بخوری که یلدات یلدا بشه :D
این نوشته ات غصه دارم کرد... امیدوارم هیچ وقت با اسمون قهر نباشی...
:(

 

ارسال یک نظر

<< Home