از هر چمن گلی 11
1- ممنون از همه دوستانی که حالم را پرسیدن. کماکان مریضم و کماکان میام سرکار.
از من پر رو تر دیده بودین؟ اگر به مریضی رو بدم که دیگه واویلا.
2-امسال 10 محرم در امارات با 10 محرم ایران یکی شده. (معمولا این سال قمری از بس میچرخه و این ور اون ور میشه. ممخصوصا سر عید فطر. همیشه یک روز اختلاف هست)
و خوب اینجا مراسم عاشورا در مساجد ایرانی بر پاست.
البته حق زنجیر زنی و راه انداختن دسته که ندارند. فقط نوحه و نذری
صبح منشی فیلیپینی دانشگاه ازم میپرسه. ایران دو روز تعطیله؟ میگم : آره.
میپرسه: چرا؟ اخه روزنامه همشهری زنگ زدم میگه دو روز چاپ نمیکنیم (همشهری در امارات هم چاپ و توزیع میشود)
میگم عزاداریه. و چقدر برام سخته که براش توضیح بدم. در نتیجه به اون یکی منشی فیلیپینی که مسلمونه میگم: امام حسین را میشناسی. تایید میکنه. میگم پس واسه همکارت توضیح بده. امروز چه خبره.
از اون طرف استاد اسپانیایی طراحی اومده میگه چرا دانشجویای من هیچ کدوم نیومدن؟
میگیم بچه های ایرانی امروز نمیان.
خلاصه بساطیه......
3- این ترم کلاسهای دانشگاه را با کتابهای " وضعیت آخر " و " ماندن در وضعیت آخر" شروع کردم. در به در دنبال کتاب "بازیها" اثر اریک برن هستم. اما در دبی که نیست . از اینترنت هم نتونستم برای پرینت پیداش کنم.
4-بعضی آدمها چقدر قیافه هاشون از بچگی تا بزرگی تغییر میکنه. انگار نه انگار که همون آدمند!!
5- بابا ماشا الله!!! امون بدین.
توی هر روز بهمن 3 الی 4 تا آدم میشناسم که دنیا اومدن.!!! چه خبره؟؟/انقدر متولد بهمن ماه..... فکر جیب مارو هم بکنید
( البته اگر یه 9 ماه کم کنیم. علت این همه بهمنی معلوم میشه)